همیشه جای رقیه ست پای گهواره
و طفل را به بغل گاه جای گهواره …
شروع میشود اینسان صدای گهواره :
بیاورید علی را برای گهواره
همیشه جای رقیه ست پای گهواره
و طفل را به بغل گاه جای گهواره …
شروع میشود اینسان صدای گهواره :
بیاورید علی را برای گهواره
مینویسم سر خط نام خداوندِ رضا
شعر امروز بپرداز به لبخند رضا
آنکه با آمدنش آمده محشر چه کسی ست؟
از تو در آل نبی با برکت تر چه کسی ست؟
باده را تاآخرش سر می کشم
آسمانی میشوم پر می کشم
همچو مِی میخواستم یک دل شوم
با اجازه, گرشود, دعبل شوم
از عرش ندا آمده أین الرَّجبیُّون
پیغام خدا آمده أین الرَّجبیُّون
شفّافیِّ آئینه ی این سینه خدائیست
مصراع به مصراع من اینبار رضائیست
از لا به لای دفتر شعرم عبور خواهم کرد
امشب تمام قافیه ها را مرور خواهم کرد
انشای جمله های ملیحانه تو را
با کاغذی زجنس محبت نمور خواهم کرد
طلوع چشم تو را افتاب باور کرد
هوای امدنت چشم را کبوتر کرد
ستاره هم به نوایی رسید از نورت
حضور سبز تو حال زمانه بهتر کرد
تا دولب با مدح طفل این حرم وا می شود
آسمان با احترامش تا کمر تا می شود
کودک این خانواده عالم آرا می شود
منجیِّ روز حساب هیاتیها می شود
وقتی به عشق ِ عشق لبم باز می شود
هر لفظی از نوشته ام اِعجاز می شود
حالا قلم به روی ورق آمده فرود
روی لب مقرَّب رب آمده درود