امیر علوی

شعر مناجات با امام حسین(ع)

یعقوب های چشم مرا گریه پیر کرد

عطر حرم رسید و مرا هم اسیر کرد

 بیش از گدا نبودم و اما به لطف تو

رخت غلامی تو مرا هم امیر کرد

مناجات با سیدالشهدا در ماه رمضان

دور این میکده ها جوی روان بیشتر است
هر کجا صحبت جانان شده جان بیشتر است
اشک باید به روی گونه سرازیر شود
آب رو گر بچکد قیمت آن بیشتر است

شعر روضه حضرت زینب (س)

به نام حضرت پروردگار یا زینب
فقط دوای دل بیقرار یا زینب
و ذکر مردم شب زنده دار یا زینب
براین کویر دو چشمم ببار یا زینب

شعر روضه حضرت زهرا(س)

اون روزی که خونمونو در زدن
ریشه جونمو با تبر زدن
همه گفتن چقد عاشق همین
اخرش زندگیمو نظر زدن

حرمت

حرمت دلامون و جلا میده
قم همیشه بوی کربلا میده
بخدا شک ندارم اگه میگم
برات قمم امام رضا میده

سخت است چگونه بنویسم محنت را

سخت است چگونه بنویسم محنت را
آتش زده این زهر تمام بدنت را

آن روز دوشنبه که در خانیتان سوخت
سوزاند تمام دل و باغ و چمنت را

نگاه کن که مرا غربتت کجا انداخت

نگاه کن که مرا غربتت کجا انداخت
مرا حوالی بازار سامرا انداخت

گدای شهر شمایم گدای لطف شما
خدا به گردن من منصب گدا انداخت

امدم پشت در خانه ی آقای کریم

امدم پشت در خانه ی آقای کریم
میکشم بر سر خود خاک کف پای کریم

در این خانه ز مقدار نباید دم زد
با همه فرق کند شیوه ی اهدای کریم

سلام تازه ز ره امده گلویت کو

سلام تازه ز ره امده گلویت کو
سلام همسفر نی سوار من بابا
چقدر حرف برای تو داشتم حالا
بیا کمی بغلم کن قرار من بابا

همان خدا که برایم بلا تراشیده

همان خدا که برایم بلا تراشیده
میان درد و بلا هم دوا تراشیده

اگرچه دردسر از هر طرف سرم بارید
گلایه ای نکنم او چرا تراشیده

پدران شهید میفهمند لذت بوسه ی پسرها را

پدران شهید میفهمند
لذت بوسه ی پسرها را
داغ اولاد باورش سخت است
خم کند قامت پدرها را

شدت هرم قلب مادر را

 شدت هرم قلب مادر را

سینه ی آفتاب میفهمد

خواب نوزاد بین گهواره

لذتش را رباب میفهمد

دکمه بازگشت به بالا