ام الشهدا

کمکم کن

شب شد و مادرمان گفت: کجایی زینب؟
گفت: سجاده ی من را تو بیانداز امشب

کمکم کن که به محراب نمازم بروم
تا به آرامگه راز و نیازم بروم

یگانه

مردی یگانه بود و بانویی یگانه
آهسته می‌رفتند از خانه شبانه

همراه هم بودند مثل دو غریبه
پهلو به پهلو, پا به پا, شانه به شانه

به احترام علی

به رسم فرقه ی عشاق ساده باید مُرد
به احترام علی ایستاده باید مُرد
چه بی اراده و چه با اراده باید مُرد
برای غربت این خانواده باید مُرد

دعاى قنوت

بزرگ مدینه بزرگ همه
دعاى قنوت شب فاطمه
.
بیا خانه را آب و جارو زدم
به عشقت خودم پشت در آمدم

گریه می‌کند

گل , بر من و جوانی من گریه می‌کند
بلبل به خسته جانی من گریه می‌کند

از بس که هست غم به دلم , جای آه نیست
مهمان به میزبانی من گریه می‌کند

تسبیحِ اهلِ ذکر

خورشیدِ با سخاوتِ هر خانه مادر است
معنایِ نابِ حضرتِ ریحانه مادر است

تسبیحِ اهلِ ذکر, منقّش به نام اوست
سرّ وجوبِ سجدهٔ شکرانه مادر است

بس کن

شبیه شمع , تمام تو آب شد بس کن
که مثل حال تو حالم خراب شد بس کن

برای غربت من باز چشم تو خون شد
دوباره بالش تو خیس آب شد بس کن

غلاف

ناگهان در واشد و مسمار پهلو را گرفت
دست شعله بی محابا پای گیسو را گرفت
 
پهلوی زخمی جدا و صورت نیلی جدا
یک غلاف بی مروت جان بانو را گرفت

مگو از عشق

 
عوض آنکه لب تشنه به آبش برسد
قسمت ما بود این که به سرابش برسد

طی این فاصله با مرکب شب کوتاه است
یک سحر کاش که پایم به رکابش برسد

ظاهرا زهرا

ظاهرا زهرا به احمد, جان به جانان می رود
پشت پرده باطنا قرآن به قرآن می رود

دختر خیرُ البشر اُم ابیها می شود
رحمت موصوله ی باران به باران می رود

چکنم

چکنم بی تواگرزنده بمانم,چکنم
کاش میشدکه دراین شهرنمانم,چکنم

تاسحرخواب نداری ودعاگوی منی
شده بیماری توقاتل جانم,چکنم

خداحافظی مکن

باطن ترین من,نه,خداحافظی مکن
هرچندظاهرا,نه,خداحافظی مکن

من نیمه ی توام جلویت ایستاده ام
با نیم خویشتن,نه,خداحافظی مکن

دکمه بازگشت به بالا