مصباحِ نور جلوه گر ماه , یا علی
مفتاحِ مهر وقتِ سحرگاه , یا علی
اسمت ضمانتِ صدق الله , یا علی
تو از خدای کردی ام آگاه یا علی
مصباحِ نور جلوه گر ماه , یا علی
مفتاحِ مهر وقتِ سحرگاه , یا علی
اسمت ضمانتِ صدق الله , یا علی
تو از خدای کردی ام آگاه یا علی
خدا میخواست تا تقدیر عالم این چنین باشد
کسی که صاحب عرش است, مهمان زمین باشد
خدا در ساق عرش خویش جایی را برایش ساخت
که حتی ماورای دیده ی روح الامین باشد
ایبه وصفت, همه ی قافیه ها تکراری
عشقو شور و شعف و لطف و صفا, تکراری
شعر,بیچاره ترین, در به در تعریفت
بهرتو واژه ی تمثال خدا, تکراری
از عالم بالاست بنیانی که من دارم
یعنی همین روح مسلمانی که من دارم
گر سجده بر تولیت آدم نمیکردم
آدم نمیشد خاک انسانی که من دارم
برق چشمان تو بر ظلمت میدان تابید
کوه لرزید و به یمن قدمت ویران شد
خوب فهمید خودش تیغ علی یعنی چه
آنکه از دیدن شمشیر دودم عریان شد!
من شیعه ی توام ,تو مرا سَروَری علی
ارباب عالمی و حبیب پیمبری
خورشید از تو نور گرفته ست ماه هم
در یا پر آب از کرم توست چاه هم
خاک پای شیعیانم یا علی
لایقم یا نه ندانم یا علی
مهربانی تو جلّاد من است
ناز چشمان تو در یاد من است
درحدیثی هست ازشیر خدا مولا علی
کز شعاع پرتوشنور جهان شد منجلی
گفت ایشان روزیهمراه بتول
نازنین ریحانهی باغ رسول
حلقه به گوش توام ای لقبت لافتی
هرچه بگویی کنمبی چک و چون و چرا
خون دو دیدهگواست بر غم حجر تو یار
بهر مداوای دلکن تو شبی رو به ما