بلند ش

با پای زخمی اش

با پای زخمی اش جلوی سر , بلند شد

آهی کشید و ناله ی دختر بلند شد

عمه رسیـد و زیر بغل هـاش را گرفت

جانش به لب رسیده و آخر بلند شد

دکمه بازگشت به بالا