نشسته مادری و دست بر کمر دارد
کمک کنید در از این تنور بردارد
هنوز آه کشیدن برایِ او سخت است
هنوز پهلویِ او دردِ مختصر دارد
نشسته مادری و دست بر کمر دارد
کمک کنید در از این تنور بردارد
هنوز آه کشیدن برایِ او سخت است
هنوز پهلویِ او دردِ مختصر دارد
کجایی عزیزم چرا کم ظهوری؟!
شنیدم برادر که کنج تنوری
ز خاکسترِ منتشر بین مویت
به پا شد به قلبم چه یومُ النّشوری
مادر سلام خانهی خولی چه میکنی
ای گنج در خزانهی خولی چه میکنی
من آمدم درآرمت از کنج این تنور
با بازوی کبود ، عزیزم ، ولی به زور
کجایی عزیزم چرا کم ظهوری؟!
شنیدم برادر که کنج تنوری
ز خاکسترِ منتشر بین مویت
به پا شد به قلبم چه یومُ النّشوری
نشسته مادری و دست بر کمر دارد
کمک کنید در از این تنور بردارد
هنوز آه کشیدن برایِ او سخت است
هنوز پهلویِ او درد مختصر دارد
بوی بهشت می وزد از داخل تنور
موسی گمان کنم که رسیده به کوه طور
شبنم کنار ساحل آتش چه می کند؟
این سیب سرخ داخل آتش چه می کند؟