حدیث اشک

حسین من

مثل سالِ پیش همین روزا بازم
حرف دوریت و دلم وسط کشید
شبیه زندونی رو دیوار بند
هر روزی که ندیدت یه خط کشید

عزیزم حسین

من ضرر کردم و تو معتمد بازاری
بار ما را نخریدند…تو برمیداری؟!

مثل طفلی که زمین خورده دویدم سویت
آمدم گریه کنم، حوصله ام را داری؟

شاه غریب

برای غربت شاه غریب سینه زدم
برای حضرت شیب الخضیب سینه زدم

گریستم همه ی عمر جای یارانش
میان روضه به جای حبیب سینه زدم

حسین جان

انگور گریه کرد برایت شراب شد
گلبرگ گریه کرد ز داغت گلاب شد
خاک سیه به شوق لبت آفتاب شد
خورشید زیر پای غلامت تراب شد

عطر سیب

قلب هر سینه زنی ماتمسرای کربلاست
در سر هر عاشقی حال و هوای کربلاست

هر که را دیدم دراین عرصه به طرزی بی نظیر..
..مست و مجنون و خراب و مبتلای کربلاست

حی علی الحسین

خاک بودیم و زر شدیم همه
بعد از آن معتبر شدیم همه

گریه کردیم و نخلمان بَر داد
خشک بودیم و تر شدیم همه

اشکِ مناجات

اشکِ مناجات سحر را می خرد زهرا
گریه‌کُن خونین جگر را می خرد زهرا

وقتی شریک‌‌ات “شمع” باشد،سود خواهی بُرد
پروانه ی بی بال و پر را می خرد زهرا

عمه ى سادات

اگر نشانه اى از کوه و آبشارى هست
اگر خزان مرا شوقى از بهارى هست
اگر که از سر لطف تو بى قرارى هست
اگر که بال و پرى هست…اعتبارى هست

شعر ولادت حضرت زینب(س)

اگر نشانه اى از کوه و آبشارى هست
اگر خزان مرا شوقى از بهارى هست
اگر که از سرِ لطف تو بى قرارى هست
اگر که بال و پرى هست..اعتبارى هست

یا ولی الله

حالم به حال عبد مُکَدَّر نمی خورد
وضعم به وضع بنده ی مضطر نمی خورد

نفرین به من که اشک دُرُستی نریختم
این گریه ها به درد من آخر نمی خورد

حاصلِ عشق

بار دیگر فضا مُعَطَّر شد
همه جا روشن و مُنَوَّر شد
حاصلِ عشقِ بینِ شمس و قمر
پسری شد که تاج هر سر شد

خاتون‌عالمین

ای‌جلوه‌گاه‌ِعصمت خاتون‌عالمین
پرده‌نشین‌ِ قصرِ حیا؛دخترِحسین

ای وام‌دار نور وجودِ تو آفتاب
مَکنُونه گوهر صدف دامن رُباب

دکمه بازگشت به بالا