اگر رزقِ من سامرایی نِمی شد
نصیبم مقامِ گدایی نِمی شد
اگر قابلیَّت نمی داشت قلبم
ز چشم کریمت عطایی نمی شد
اگر رزقِ من سامرایی نِمی شد
نصیبم مقامِ گدایی نِمی شد
اگر قابلیَّت نمی داشت قلبم
ز چشم کریمت عطایی نمی شد
در دست تو عیار کرم می شود زیاد
در سایه سار اسم تو کم می شود زیاد
نوبت به گفتن از سر زلفت که می شود
بی شک شهید اهل قلم می شود زیاد
مست صحن تو یقین می شکند خم را هم
خوب می دانم اگر بی تو شوم گمراهم
عالم از نور شما روشن و ما مدیونیم
به کرم خانه ی تو روشنی قم را هم
آنچه را داریم ما عیسی ابن مریم هم نداشت
قبل از او نه قبل تر,در چنته آدم هم نداشت
دم نمیزد نوح اگر از نام مولایم حسین
عمر طولانی که نه,کشتی محکم هم نداشت
هر چند که از داغ تو مرثیه به دوشم
یک آهِ عزا را به دو عالم نفروشم
من طایر قدسم به زمین آمده ام تا
از برکه ی اندوه تو یک جرعه بنوشم
با طعم خنده های تو دنیا از این به بعد
نشناخت فصل فصل سر از پا از این به بعد
ای خوش به حال اهل مدینه که شد عیان
در چهره ی تو حضرت زهرا از این به بعد
مـا انـتظار دیـدن دلــدار داریم
در سینه عشق حیدر کرار داریم
ما با غـلامی علـی شـاه جهـانـیم
چشم انتظار مهدیِّ صاحب زمانیم
همه جا غم نصیب زینب شد
درد و ماتم نصیب زینب شد
تا رود پرچم حسین به عرش
قامتی خم نصیب زینب شد
طبیب جان پیغمبر که بود ام ابیهایش
هنوز عقل بشر مات است در حل معمایش
خدا را خواستیم اول به حق فاطمه یعنی
حدیث قدسی لولاک اینجا خورده معنایش