خونابه ی پهلو

روی به هم ریخته ام…

بابا بنگر رویِ به هم ریخته ام را

وا کن گره یِ موی به هم ریخته ام را

دیگر رمقی نیست به رویتبگشایم

چشم تر ِ کم سویِ به همریخته ام را

دکمه بازگشت به بالا