در شهر کوفه اندکی بوی خدا نیست
بر پشت بام هایش به جز سنگ جفا نیست
اهداف سنگ هایی که می آید تو هستی
حتی یکی از سنگ ها هم در خطا نیست
در شهر کوفه اندکی بوی خدا نیست
بر پشت بام هایش به جز سنگ جفا نیست
اهداف سنگ هایی که می آید تو هستی
حتی یکی از سنگ ها هم در خطا نیست
چون دگر فریاد طفلان را شنید
از حرم تا قتلِگه فریاد دید
ای خدا زینب از این غم پیر شد
مو سپید از ماتم آن شیر شد
دلم نمی دهد رضا , تو را کنم رها حسین
برای دین مصطفی , تو هم شدی فدا حسین
به روی نیلی من و , به پای زخمی ام نگر
دمی نظر نما به من , به خاطر خدا حسین
باورت می شد ببینی خواهرت را یکزمان
دست بسته, مو پریشان, مو کنان,مویه کنان
باورت می شد ببینی دختر خورشید را
کوچه کوچه در کنار سایه ینامحرمان