سید امیرحسین فاضلی

آینه هویدا شد

شبانه تا که درِ رحمتِ خدا وا شد
تمام شهر ، درون قنوت او جا شد

خیال کردم ، سجاده بود ، اما نه …
درِ بهشت خدا بود نیمه شب وا شد

دکمه بازگشت به بالا