سید حجت بحرالعلومی

گرفته بود دلش بی نهایت از ناقه

گرفته بود دلش بی نهایت از ناقه
زمین که خورد رقیه به صورت از ناقه

مذاب شد جگرش در مسیر راه اما
نداشت هیچ زمانی شکایت از ناقه

میرسد الطاف بر جمع فقیران بیشتر

میرسد الطاف بر جمع فقیران بیشتر
چون عنایت میرسد از سمت سلطان بیشتر

از طبیبان جهانی غصه پنهان میکنم
درد ما را پنجره فولاد درمان بیشتر

دکمه بازگشت به بالا