عکس امشب که خوش احوال تو را می بینم
عصر فردا ته گودال تو را می بینم
آمدم تا که دلی سیر کنارت باشم
شانه بر مو بزنی, آینه دارت باشم
عکس امشب که خوش احوال تو را می بینم
عصر فردا ته گودال تو را می بینم
آمدم تا که دلی سیر کنارت باشم
شانه بر مو بزنی, آینه دارت باشم
از سر شب سوره ی یاسین می خوانم حسین
خیمه ات میسوزد و من سینه سوزانم حسین
از حرم تا قتله گه راه زیادی نیست , نه
با چه حالی آمدم اینجا نمیدانم حسین
به سوز اشک و مناجات سر کنید امشب
بهشوق مرگ شب خود سحر کنید
کمالتانپر و بال عروجتان گشته
بهقبله ابدیت سفر کنید امشب
وقتیعلی اکبر من نیست ماندنی
پیداستکه برادر من نیست ماندنی
بایدکه با حسین خداحافظی کنم
اینآینه برابر من نیست ماندنی