اگه سرده اگه تاریکه دنیا
نمی ترسیم آخه مهتاب داریم
خدارو شکر بی صاحب نموندیم
خدارو شکر که ارباب داریم
اگه سرده اگه تاریکه دنیا
نمی ترسیم آخه مهتاب داریم
خدارو شکر بی صاحب نموندیم
خدارو شکر که ارباب داریم
وقتی مرا اشکی به دریا می رساند
یعنی شبم را تا به فردا می رساند
چشم ترم با این زبان بی زبانی
عرض سلامم را به آقا می رساند
بر من بتاب و جان مرا غرق نور کن
از مشرق دلم به نگاهی ظهور کن
چشم امید من به دوتا قطره اشک بود
این چشمه خشک مانده، تو آن را نمور کن
ما جمله هوادار تو هستیم آقا
عمری است گرفتار تو هستیم آقا
کافی است که لب تر بکنی ، می میریم
ما میثم تمار تو هستیم آقا
آشفته شده زلف پریشان تو در باد
ای حنجرهی ملتهب از سرخی فریاد
در حنجرهی باد رها شد نفس تو
تا داد جهان را شرر آه تو بر باد
قرار دل بی قرارم حسین
هوای همیشه بهارم حسین
“من از کودکی عاشقت بوده ام”
هنوزم تو را دوست دارم حسین
السلام ای امام نوکرها
پاسخت التیام نوکرها
عشق یعنی حسین و دیگر هیچ
هست حرف تمام نوکرها
ماه عزا آمد دل عالم گرفته
زهرا بُنَیَّ یا بُنَیَّ دم گرفته
هرکس به هر نحوی عزادار شما هست
حتی خدا در عرش خود ماتم گرفته
فرقی ندارد که جهنم یا بهشت است
هرجا که میگویم حسین آنجا بهشت است
هر روز از این روضه به آن روضه دویده
حق دارد آنکه گفته این دنیا بهشت است
چشم اگر امسال را هم آبروداری کند
گریه میخواهد مرا از هرچه خود عاری کند
هر کسی اینجا هنر کرده است با اشک آمده است
کاش پلک از این هنرها پردهبرداری کند
اشعار سرخ دلشکنش را بیاورید
دمنوحههای سینهزنش را بیاورید
دارد صدای قافله از دور میرسد
اسفند وقت آمدنش را بیاورید
ارباب روی نوکریِ من حساب کرد
با اینهمه گناه مرا انتخاب کرد
هرکس شنید نالهی حی العزا
تا خویش را به روضه رساند شتاب کرد