شعر وروديه محرم

یابن زهرا(س)

حالِ دلِ ما زیرِ پرچم رو به راه است
عمریست گرچه رویمان آقا سیاه است
تغییر ده احوالِ ما را یابن زهرا..
اوضاعِ این نوکر فقط گیرِ نگاه است
با روضه هایت زنده ام اصلاً حسین جان
این روضه ها از بهرِ من چون قبله گاه است
ای وای اگر سستی کنم‌بینِ مجالس..
در خواستم از محضرِ تو اشک و آه است

(حُرّ ِ پشیمانی حسابم کن که مستم)
(دل را سرِ پرچم سیاهِ توست بستم)

راهم بده خیلی پریشانم حسین جان
عیسای من!لطفی که بی جانم حسین جان
لطفت شود گر شاملِ حالم ..چه غصّه
لطفت رسیده مثلِ بارانم حسین جان
در مجلست شرکت نمودم بی تکلّف..
پیوسته من دنبالِ احسانم حسین جان
عادت شده در هر شرایط هر مصیبت
در زیرِ لب نامِ تو می خوانم حسین جان

(کرببلایی کن مرا با یک براتی)
(الحق که آقاجان تو کشتی نجاتی)

حالا که اینجا آمدم از در نرانی
تنها تو بودی دادی ام نام و نشانی
حالا که اینجا آمدم حالم عوض کن
هم‌ میهمانم آخرش تو میزبانی
غصّه نخوردم ذرّه ای بر خرجی خود
مولا تویی و می دهی هم آب و نانی
در پای مقتل های عمرم به سر شد
شد حاصلِ اش موی سپید و قد کمانی

(من هرچه دارم را به تو مدیونم آقا)
(در روضه های تو چنان مجنونم آقا)

محسن راحت حق

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا