شعر جدید

حسین جان

دستم ز دامن تو نگردد رها حسین
ای دستگیر نوکر بی دست و پا حسین

جز تو کسی به کاسه ی ما اعتنا نکرد…
تنها امید ظرفِ غذای گدا..،حسین

حب الحسین

خوشم که شدم جلد بام حسین
که هستم گرفتار دام حسین
همه عمر من خرج نام حسین
غلام غلام غلام حسین

حسین جان

لطفی نما که بی سر و سامان کنی مرا
مجنون و بی‌قرار و پریشان کنی مرا

دل داده‌ام به دلبر و دل دل نکرده ام
دل داده ام که عاشق و حیران کنی مرا

سر کوچه‌ی عشق

سر کوچه‌ی عشق دنبال تو
میایم به پرسیدن حال تو

من آنم که بار غمت را کشید
نشسته سر دوش من شال تو

عزیزم حسین (ع)

در عالم ذر خدای باری..
با شیعه گذاشته قراری

گفتیم به غربت تو لبیک
گفتیم به ماتم تو آری

پیش به‌ سوی حسین

پیش به‌ سوی حسین پیش به سوی حسین
راه نجات است این راه نجات است این

پیش به سوی حرم پیش به سوی حرم
راز حیات است این راز حیات است این

غیرت الله

می‌کشم روی زمین پای پر از آبله را
تا میان من و تو کم کنم این فاصله را

سرِ نیزه ، وسط تشت طلا ، کنج تنور
فرصتی نیست بگیرم سر پر مشغله را

سهم من شده درد و بلا

رفتی و سهم من شده درد و بلا حالا
بالاست از هجران تو دست دعا حالا

قرآنِ زینب ، از تو یک بوسه طلبکارم
پایین بیا از روی رحل نیزه ها حالا

دل دخترت کبابه

انتظارشو نداشتم
که بری و جام بذاری
چرا دیر اومدی پیشم؟
نکنه دوسم نداری؟

بابای من

کلام الله هستی که خدا کرده است منقوشت
پدر! از غصه جبرائیل گردیده سیه‌پوشت

تو وجه الله هستی نقش رویت تا ابد باقی است
کجا دستی تواند که کُند با تیغ مخدوشت؟

بابا حسین

کفنت بود سنگ و خنجر و خون
معجرم هست خاک و آتش و دود

شد مسیحی فدای تو حتی
دخترت را زدند قوم یهود

سه ساله کربلا

من بعد تو هر لحظه بیمارم عمو جان
یک جان به چشمانت بدهکارم عمو جان
من در نبودت لحظه لحظه گریه کردم
با چشمهای زخمی و تارم عمو جان

دکمه بازگشت به بالا