شعر روز جوان

گل پسر حسین

بر پا شده یک شور دگر باز به دنیا
یا قاصدک آورده خبر باز به دنیا
یک بار دگر عالم هستی شده روشن
رو کرده از آفاق قمر باز به دنیا

از نسل حیدر

گرچه پیاله ام ز شراب تو گشته خیس
با چند هو زدن سکنات تو گفت هیس
باران زد و سکوت لب تو ترانه ساخت
نام تو را نوشت روی جام، خوشنویس

گل عالم

ای رخت ملجا خورشید دو چشمت دریا
صورتت قرص قمر زلف سیاهت یلدا
نور باران شده از یمن قدومت دنیا
جای دارد که پس از روءیت رویت فردا
نزند سر رخ خورشید به دنیا پسرم

ماه پرست

دست به دست می شود بر همه هست می شود
به وقت دیدنش چقدر دیده مست می شود

چه دلخوش است مادرش چه دلکش است دلبرش
ماه اگر ببیندش علی پرست می شود

نوه ی حیدر

با سلامی به شبه پیغمبر
بنویسیم از علی اکبر
گرچه ارباب برتر از توصیف
نوکر اما اَدا کند تکلیف

شبیه دریا

عشق در سینه‌ى کبوترهاست
عاشقى از نگاهشان پیداست
عشق پرواز شاپرک ها و
برکه‌ى آب و ساحل و دریاست

رونق کاشانه ارباب

آورده کسی روزیِ سالانه‌ی ما را
کرده متبرک لبِ پیمانه‌ی ما را
تا اینکه نگیریم، شراب از کس و ناکس
برده‌ست به میخانه‌ی خود خانه‌ی ما را

دریای لطف

یک دشت گُل از چهره یِ او چیده می شد
وقتی که همنامِ علی نامیده می شد

با مقدمش مثل رسولِ مهربانی
باران رحمت در جهان باریده می شد

شعر مدح و ولادت حضرت علی اکبر (ع)

عشقت میان سینه‌ی من پا گرفته
شکر خدا که چشم تو ما را گرفته

دریاب دل‌ها را تو با گوشه‌نگاهی
حالا که کار عاشقی بالا گرفته

شعر ولادت حضرت علی اکبر (ع)

بنویسید به بالینِ همه باباها…
یک پسر , خوب تر است از همه ی دنیاها…

بنویسید به روی سَرِ هر مجنونی ,
سهمِ او خونِ دل است از شَعَفِ لیلاها

شعر ولادت حضرت علی اکبر (ع)

من هرچه که دارم به فدای علی اکبر
پر میزنم امشب به هوای علی اکبر
گر گوش دهم , عمر , نمازم به قضا نیست
با صوت اذانی به صدای علی اکبر

دکمه بازگشت به بالا