ای تکلم کرده با روحالامین
دختر تجریدی زیتون و تین
ای شبستان حرا آینهات
شیر سرخ کربلا از سینهات
ای تکلم کرده با روحالامین
دختر تجریدی زیتون و تین
ای شبستان حرا آینهات
شیر سرخ کربلا از سینهات
پر بیارید وقت پرواز است
در جنّت برای ما باز است
به گمانم زمان اعجاز است
عاشقان وقت مستی و ساز است
قرّه العین مرتضی زهرا
بهجه القلب مصطفی زهرا
می شوم بنده زاد خانه ی او
میروم تا به عرش با زهرا
قلم افتاد روی نام شما
مِن ومِن کرد و گفت یا زهرا
قلمم ریخت قطره ای جوهر
تا رسیدم به واژه ی مادر
و خدا خواست که از هر بشری سربشود
در دلش چشمه بجوشاند و کوثر بشود
سدره ی عشق از این نهر تناور بشود
عالم از بوی خوش یاس معطر بشود