شعر روضه حضرت زهرا

شعر شهادت حضرت زهرا

ببخش همسرم خانه امنت نبود

بمیرم زمین گیر حیدر شدی

دعا کن بمانی, که شاید گلم

دوباره خدا خواست مادر شدی

شاهد رازی مگو

 طفلی حسن که شاهد رازی مگو شده

 رازی که باعث غم و بغض گلو شده

 زانو بغل گرفته و خون گریه می کند

 از بعد ماجرای فدک زیرو رو  شده

چهارده قرن

روبهان بر همسر شیر خدا سیلی زدند

در بهشت وحی بر خیر النسا سیلی زدند

نا مسلمانان که از دین و قرآن می زدند

بر رخ تطهیر و قدر و هل اتی سیلی زدند

دکمه بازگشت به بالا