تمام دارو ندارم فدای تو زینب(س)
خوش آن دمی که بمیرم برای تو زینب(س)
چه ارج و قرب و مقامی گرفته است بانو
هرآن کسی شده مبتلای تو زینب(س)
تمام دارو ندارم فدای تو زینب(س)
خوش آن دمی که بمیرم برای تو زینب(س)
چه ارج و قرب و مقامی گرفته است بانو
هرآن کسی شده مبتلای تو زینب(س)
در چشمهای منتظرم نا نمانده است
یک چشم هم برای تماشا نمانده است
از بَسکه گریه کرده ام و خون گریستم
اَشکی برایِ دخترِ زهرا نمانده است
گرچه ما را ز نسل غم خواندند
عاشقت را چه محترم خواندند
با تو از شوکت علم خواندند
هرچه خواندند از تو کم خواندند
گفته بودم که دیر یا زود از
راه می ایی و مرا با خود
بعد یک سال و نیم خون گریه
میبری تا وصال خود, تا خود
از صبر تو زینــــب (س ) همه عالمشده حــیران
با نــام تو زینـــــب (س) همه دلــها شده گـریان
از غــصّــه و غــم های تــو ای عــمّه ســـادات
بـــــر شـــیفتــگانت هـــمه دنـــیاسـت خرابات