شعر روضه حضرت عباس

امید علقمه

پاره به پاره رویِ زمین قرصِ ماه ریخت
تا علقمه رسید ولی بینِ راه ریخت

پا می‌شود دوباره زمین میخورَد حسین
دستِ خودش نبود که بی تکیه‌گاه ریخت

آب آور

آب آور را زدند

ناله‌ای پیچید در خیمه که لشکر را زدند

در میانِ نخل‌ها

دستها تا شد قلم گفتند حیدر را زدند

مفاتیح حرم

تیغ بردار و بگو نامِ علی یعنی چه
کُفر یعنی که و اسلامِ علی یعنی چه

زره‌ات را به رویِ سینه کمی محکم کُن
تا ببینند که احرامِ علی یعنی چه

عباس جانم

تا علمدار افتاد
خنده بر اشک رباب از لب أنظار افتاد
گریه مى کرد حسین
آن طرف دخترکى بین حرم زار افتاد

مشک آب

علیُ مع‌الحق و حق با علیست
که ماکو ولی ، بعدش الا علیست
محمد علی است و زهرا علیست
که کارِ خدا دستِ مولا علیست

قمر العشیره

آنکه از جمعِ امامان دو برادر دارد
دلبَری از همه‌یِ ما دو برابر دارد

طرفی اُم‌ِبنین و طرفی فاطمه است
کیست در بینِ عشیره که دو مادر دارد

عموی رقیه

همین که بر سر نی آمدی به سوی رقیه
شده ست با تو برآورده آرزوی رقیه

دلیل اصلی آن ای عمو نبودن آب است
گرفته است اگر رنگ خون وضوی رقیه

حضرت دریا

قبله گاه تمامی دلها
لشکر عشق حضرت سقا

دستهایی به استقامت کوه
چشم هایی به وسعت دریا

مهریه ی مادر

برای لشکر دشمن شدی شراب ای آب
چرا به چشمِ حرم می‌شوی سراب ای آب ؟!

میان موجِ تو عکسی‌ست، از کویر و عطش
چقدر، تشنه کشیدی میان قاب ای آب

قاب عکس علقمه

بند دل امام زمانی گسسته بود
خون در نگاه نافذ ماهی خجسته بود

افتاد در حوالی مشکش نفس زنان
از دست نامروتی آب خسته بود

عمو عباس

دستی که سهم دست تو شمشیر کرده است
سهم رقیه را غل و زنجیر کرده است

مویم سفید بود ، قدم هم خمیده شد
آری مصیبت تو مرا پیر کرده است

پلک سقا

این چه ماهی ست زِ خون صورت او پوشیدَه ست؟
این چه نخلی ست به صحرای عطش خشکیدَه ست؟

این چه سروی ست تبر خورده, شکسته ساقه ش؟
این چه یاسی ست که عطرش همه جا پیچیدَه ست؟

دکمه بازگشت به بالا