به اذن عالیِ اَعلی، به احترامِ علی
شروع می کنم این ماه را به نام علی
ببخش با عجله، دست خالی آمده ام
شنیده ام که مهیاست بارِ عامِ علی
به اذن عالیِ اَعلی، به احترامِ علی
شروع می کنم این ماه را به نام علی
ببخش با عجله، دست خالی آمده ام
شنیده ام که مهیاست بارِ عامِ علی
بین سینه بی غم تو آه را گم کرده ام
یک نسیم تازه دلخواه را گم کرده ام
آنقدر سر به هوایم که نفهمیدم چه شد
در مسیر بنده بودن راه را گم کرده ام
بارالها بار سنگین گناه آورده ام
باز هم بر درگه لطفت پناه آورده ام
روز اول مصحفی خالی به من دادی و من
نامه ای غرق خطا و اشتباه آورده ام
مستیم..،دورِ صدهزارم را نگیر از ما
لطفاً شراب ناب این خُم را نگیر از ما
پاسخ نمی گویی سلام باده نوشان را؟!…
یا ربّنا! لفظ علیکُم را نگیر از ما
بنده ای سرگشته در بحر گناه افتاده ام
همچو کور بی عصا در بین چاه افتاده ام
کشتی بی بادبان در موج و طوفانها شکست
غرقِ در موج تباهی بی پناه افتاده ام
بنده ای که خدا شدی برگرد
گرچه پُر ادعا شدی برگرد
در گناه کبیره می خندی
چقدر بی حیا شدی برگرد
روزه یعنی عشقبازی بر سر خوانِ حسین
می شود هر روزه داری چون پریشانِ حسین
من برای بخشش خود ، واسطه آورده ام
یا رب از جرم و خطایم درگذر ، جانِ حسین
سخت در نفس خود گرفتارم
نیست جز معصیت دراین بارم
دور افتاده ام ز آغوشت
تو به فکر منی و من زارم
یار اگر کار مرا امروز و فردا میکند
دانه دانه دارد از کارم گره وا میکند
من خود اسباب عقب افتادن کار خود ام
من خرابش میکنم او هم مدارا میکند
دیگر نمیگویم مرا شاید ببخشی
بلکه گناهان مرا باید ببخشی
تو قول دادی تا که در ماه مبارک
هرکس سر این سفره میآید ببخشی
گرچه شب تا سحرم بر سر سجاده هنوز
نشدم ثانیه ای عاشق و دلداده هنوز
من بجایی نرسیدم، همه ی عمرم رفت
مانده بر روی تنم خستگی جاده هنوز
مرا که گدای تو بودم زمانی…
ز چشمانت انداخت این بددهانی
تو بودی ولی بنده ی خویش بودم
تورا خواندم اما دلی نه!زبانی