شعر شهادت امام جواد ع

چقدر هلهله کردند

وسط حجره کسی تشنه ی آب است هنوز
دل هر ذره از این داغ کباب است هنوز

دادن آب به آن تشنه ثواب است هنوز
حال ما از غم این روضه خراب است هنوز

امام جوان اهل البیت

ای ز روی تو روی حق پیدا
آفتاب قدیمی دنیا
ای که دریاست پیش تو قطره
ای نمی از کرامتت دریا

مرد غریب خانه

بر شعله ی جگر, نم باران می آورند
باران نبود, دیده ی گریان می آورند

با هلهله کنار حرم دف نمی زنند
در پیش محتضر به خدا کف نمی زنند

یا جواد الائمه

پیکرت از تیر و از سرنیزه مالامال نیست
خنجری دیگر برایت در پر یک شال نیست

گرچه روی پشت بام و زیر خورشیدی, ولی
جسم تو دیگر خدارا شکر در گودال نیست

غریب آقام

سر را زِ خاکِ حُجره اگر بَر نداشتی
تو رو به قبله بودی و خواهر نداشتی

خواهر نداشتی که اگر بود می‌شکست
وقتی که بال می‌زدی و پَر نداشتی

بابِ مرادی

تو جوادی , همه ی خلق گدایان تواند
بسکه آوازه ی تو در همه جا پیچیده
پر شده کیسه ی ما قبلِ گدایی کردن
گوشهای تو تقاضای گدا نشنیده

حجره غریبی

هرچه جوان از دست و پا افتاده باشد
زشت است پیش چشمها افتاده باشد

ای کاش با افتادنش طشتی نکوبند
روی زمین بی سر صدا افتاده باشد

یا جواد الائمه ع

راه تو را خصم بد نهاد نگیرد
کاش کسی با شما عناد نگیرد

قاتل ملعونه ات ایکاش بمیرد
تا که از این کشتنت مراد نگیرد

دلتنگ هوایت میشوم

با دلی پرغم سیه پوش عزایت میشوم
آستان بوس حریم باصفایت میشوم

از دعای حضرت زهرا(س)و لطف بی حَدش
باز هم مهمان بَزم روضه هایت میشوم

عزیز الله

برخیز ای جوان سر خود بر زمین مکش
تو زخم دیده ای پر خود بر زمین مکش

ای مادری تر از همه کم دست و پا بزن
پهلو شبیه مادر خود بر زمین مکش

ای جان رضا

شد عطش غالب و از تو جگری باقی نیست
بدنت آب شد از تو اثری باقی نیست

هی نفس می زدی و تشنه زمین می خوردی
از تو ای جان رضا, بال و پری باقی نیست

آه جگر سوزت

بردار از خاک کف حجره سرت را
از بی کسی کمترصدا کن مادرت را

اینجا جواب ناله هایت نیشخند است
اصلاً نمی فهمند چشمان ترت را

دکمه بازگشت به بالا