از تشنگی لب های خشکش را تکان میداد
“مظلومیت”را داشت بر عالم نشان میداد
در زیر دست و پای لشگر دست و پا میزد
سکان عالم داشت در گودال جان میداد
از تشنگی لب های خشکش را تکان میداد
“مظلومیت”را داشت بر عالم نشان میداد
در زیر دست و پای لشگر دست و پا میزد
سکان عالم داشت در گودال جان میداد
در قتلگاه بود و به دستش سپر نداشت
یعنی برای جنگ توانی دگر نداشت
جسم تمام اهل حرم را به خیمه برد
اما برای یاری خود یک نفر نداشت