شعر شهادت اهل بیت

جلوه ی ذات کبریا

دل ما و عنایت دلدار
سر ما خاک مقدم سردار
سر ما هست تشنه ی این دار
کم ندارید میثم تمار

آقای من

هزار شُکر که بُردیم نامِ هادی را
هزار شُکر که داریم امامِ هادی را

هزار شُکر که دارد در این هیاهوها
لباسِ مشکیِ ما احترامِ هادی را

یوسف سامرا

خبر گریه ی گرفتاران..
میرسد شب به شب به دلداران

این قبیله به فکر ما هستند
پیرشان کرده غصه یاران

ضریحِ صحنِ دل

ضریحِ صحنِ دل ما به نامتان خورده
صدای روضه همیشه به گوشِ جان خورده
اسیرِ دستِ کسی جز شما نخواهد شد
هرآنکه از سر این سفره آب و نان خورده

دلم گرفته

دلم گرفته که مرغ هوایتان باشم
هوایی نفس ربنایتان باشم

اگر چه عید رسیده ولی ادب این است
دوباره همدم شال عزایتان باشم

یا ام البنین(س)

به نام آب مطهّر شدم، خدا را شکر
به بوی عشق معطّر شدم، خدا را شکر
سِمت گرفتم و مادر شدم، خدا را شکر
کنیز خانه ی حیدر شدم، خدا را شکر

مادر عباس

این نخل کهنسال ثمر داشته روزی
منظومه ی او چند قمر داشته روزی

این مادر بی کس که سر قبر نشسته
در دامن خود چند پسر داشته روزی

بی بی جانم

وقتی که زد به شانه من دست انتخاب
گشتم عروس حیدر و فخر بنی کلاب

ام البنینم و لقبم مادر همه
جاروکش اتاق یتیمان فاطمه

یا ام البنین(س)

جز من کسی اینگونه با ماتم قرین نیست
در ناکجا آباد غم تنها ترین نیست

پرورده ی صبر امـیـرالـمـومـنـیـنـم
کز غم مرا هرگز نشانی بر جبین نیست

ام الادب

از اول هر کجا که حرفی از مادرترین بوده
همیشه بعد اسم فاطمه ، ام البنین بوده

کنیزی کرد زینب را مقامش رفت بالاتر
اگر ام‌البنین ، ام‌البنین شد اینچنین بوده

یا ام البنین(س)

با گریه هام مدینه رو سوزوندم
برای دستای تو روضه خوندم
خوش غیرت حرم بیا و ببین
رخت عزا به بچه هات پوشوندم

مادرترین نامادری

مهربان و همدم و مادرترین نامادری
آبرویی یافت از ام البنین، نامادری

بعد زهرا و خدیجه بس که او پُر مهر بود
بر مسلمانان شد “ام‌المؤمنین” نامادری

دکمه بازگشت به بالا