خورشید به گود آمده سرگرمِ قنوت است
این آلِ سعود است که در حالِ سقوط است
هستند شیاطین همه درگیرِ تبانی
ایران شده آماده ی یک جنگِ جهانی
خورشید به گود آمده سرگرمِ قنوت است
این آلِ سعود است که در حالِ سقوط است
هستند شیاطین همه درگیرِ تبانی
ایران شده آماده ی یک جنگِ جهانی
خبر این است که محسن به وطن برگشته
بنویسید چنین : (روح به تن برگشته)
سربه راه ست و در این راه سَرش را داده ست
او علی مسلک و از خاکِ نجف آباد است
ای که با چشمان خود کردی ز عالم دلبری
در جوانی شیر مردی تو ز نسل حیدری
همسر محجوب تو چون تو مرید زینب است
گفت سر داده گل من تا بماند روسری
به رسم بدرقه مادر ,به دستش آب و قرآن بود
عزیز قلب او می رفت ولبهایش چه خندان بود
برو مادر…برو مادر…برو …دست علی یارت
خودم میدانم این دنیا برایت مثل زندان بود
میل عشاق همان میل خطر داشتن است
زیر شمشیر بلا سینه سپر داشتن است
در نگاه حججی جلوه ای از عابس بود
شرط عاشق شدن اصلا به جگر داشتن است
با خودت هیچ گفته ای یک بار
دختر نازدانه ای داری؟
بین این سوره های زندگی ات
کوثر عاشقانه ای داری؟
به اتفاق خودم راهی جنوب شدم
به پای داغ ِ تو, همصحبت غروب شدم
هوا هوای گرفته, هوای تشنه لبی است
برهنه گر نکنم پا, کمال بی ادبی است
باز خواهم لاله ها را بو کنم
ذکر یا ا… ذکر هو کنم
خواهم امشب یادی از یاران کنم
یاد دریا یادی از باران کنم
من به پاهای خویش شک دارم
ارتفاعم چقدر پست شده ست
سایهامرا بگو ! که می لرزد
مثل دیوانهای که مست شده ست
گرچه با کپسول اکسیژن مجابت کرده اند
مادرت می گفت دکتـــرها جوابت کرده اند
مرگ تدریجی ست این دردی که داری می کشی
منتهـــا با قرص هـــای خواب , خــوابت کرده اند
رسم وفا و ادب را تو بهتر کشیده ایی
از فومن به فاو یکسره پَر کشیده ایی
با چهرهء نورانیت برای شهر
ای شهید ! جلوه ی گوهر کشیده ایی
مثل انار, گریه ی سرخی است در دلم
بعد از شما شکسته تمام انارها
ما وارثان داغ شماییم در زمین
خون شماست بر ورق روزگارها