سهم من از معشوق یک عمر است هجران است
هجران عاشق در حقیقت عین زندان است
درد فراق یار حتما اذیتش کرده
دیدی اگر که عاشقی پاره گریبان است
سهم من از معشوق یک عمر است هجران است
هجران عاشق در حقیقت عین زندان است
درد فراق یار حتما اذیتش کرده
دیدی اگر که عاشقی پاره گریبان است
می رسـد رزق مُـحـبّانِ اباعبـدالله
از سر سفره ی احسانِ اباعبدالله
نکند تا به ابد پیش کسی دست دراز
آن که شد دست به دامانِ اباعبدالله
قدری مرا به سوز غمت استحاله کن
این ظرف بی عیار دلم را پیاله کن
ما را دخیل چادر پاک سه ساله کن
اصلا به دست کوچک وگرمش حواله کن
اونقدر میشینم اینجا که بیاد
مادرت مشکی تنم کنه حسین
شب هشتم پیرنو پاره کنم
علی اکبر کفنم کنه حسین
شکر خدا که باز نگاهت مرا گرفت
آلوده ای ز لطف تو بوی خدا گرفت
شکر خدا لباس عزا بر تنم نشست
این پر گناه , پیکر ما هم جلا گرفت
مِی خواره ایم و با مدد از ذکرِ یا حُسین
هستیم مَستْ , تا اَبد از ذکرِ یا حُسین
رحمت به شیر مادر هر کس که مثل ما
دائم به فیض می رسد از ذکرِ یا حُسین
دارد صدای ناله مادر می آید
از دور بوی لاله پرپر می آید
هرسال عاشوراتر از سال گذشته ست
کفر جهان کفر دارد درمی آید
هیئت بلاخیز است
تیغ غم ارباب ما بسیار خون ریز است
در روضه پژمردیم
این گریه بارانی شدن در فصل پاییز است
دوباره پر شده قلب من از هوای شما
گرفت دست مرا اشک روضه های شما
دوباره بی سر و سامان روضه ها هستم
چراغ راه شبم پرچم عزای شما
آن کسانیکه کمی هم خرج هیئت میکنند
در حقیقت با ابوفاضل شراکت میکنند
یک غذای نذری از هیئت به خانه میبرند
سفره ی خالی خود را غرق برکت میکنند
رحمت بر آنکه با تو من را آشنا کرد
اسم تو را بردم مرا زهرا دعا کرد
هرکس به یک نوعی به درد روضه ات خورد
کشتی تو برآب افتاد و چه ها کرد
سوگند بر نسیم دل انگیز ماتمت
ما زنده مانده ایم به شوق محرمت
چون رود خسته ای که به دریا رسیده است
آرام می شویم فقط پای پرچمت