شعر عید غدیر خم

مدح مولا امیرالمومنین علیه السلام

بر فراز  آسمان  هفتمین

حک شده با خط زیبا این چنین

حب تو حیدر ثواب اندر ثواب

بغض تو با کفر می گردد قرین

الله اکبر

ای ابتدات نقطه پایان آسمان
وی انتهات مثل خداوند, لامکان
ممسوس ذات حضرت الله اکبری
با این حساب , فهم کمالت نمی توان
گفتم : ” چگونه مدح تو خوانم ” ؟ ندا رسید
” درسجده آی و سوره توحید را بخوان ”
ماصنع دستهای شما بوده ایم ؛ پس
اینگونه می شود که تو باشی خدایمان
درکعبه پا نهادی و کعبه شکاف خورد
یعنی که جای توست دل دلشکستگان

مدح مولا

باید که تو را حضرت منان بنویسد

در حد قلم نیست که قرآن بنویسد

هر دست گدایی که به سوی تو دراز است

مفهوم قنوتی است که در بین نماز است

بیچاره می شود هرکه ز حبت جدا شود

بدبخت می شود هر که ز مهرت رها شود

بیچاره می شود هرکه ز حبت جدا شود

دستش دراز نیست به هر جا و هر طرف

هر کس به درب خانه ی لطفت گدا شود

مولای عشق

مولای ما نمونهء دیگر نداشته است

اعجاز خلقت است و برابر نداشته است

وقت طواف دور حرم فکر می کنم

این خانه بی دلیل ترک برنداشته است

دکمه بازگشت به بالا