یک نظر کن به دل دربه در نوکرها
دست خود را بکش آقا به سر نوکرها
سر به زیریم و گرفتار ز بس خم کرده
معصیتهای فراوان کمر نوکرها
یک نظر کن به دل دربه در نوکرها
دست خود را بکش آقا به سر نوکرها
سر به زیریم و گرفتار ز بس خم کرده
معصیتهای فراوان کمر نوکرها
سفره دار ماه مهمانی تویی
رازق رزق دعا خوانی تویی
بانی چشمان بارانی تویی
با خبر از درد پنهانی تویی
گریه کردم وقت افطار و سحر
یابن زهرا از تو هستم بی خبر
واسطه ی فیضِ الهی بیا
نقطه ی پایانِ تباهی بیا
چند بماند رخ تو در حجاب
خیز و نما یکسره پا در رکاب
با روی سیه , با دل زنگار گرفته
با این قلم رنگ ز اغیار گرفته
امروز کمی اشک و کمی آه نوشتم
امروز دلم از غمت انگار, گرفته
دلمرده ایم و یاد تو جان می دهد به ما
قلبیم و بودنت ضربان می دهد به ما
ماه خدا دومرتبه بی ماه روی تو
دارد بشارت رمضان می دهد به ما
یک قدم میآیم و صدها قدم یارم شوی
با همه ناقابلی آقا خریدارم شوی
نیست گهگاهی حواسم با تو پس در غفلتم
در کمال بی خیالی ناگهان یارم شوی
یک دمی از پرده برون آ, گلم
بین که چه آرام گرفته دلم
دل به تولای شما بسته ام
این همه از دوریی تو خسته ام
تقوا کمیتش بی حضورت لنگ مانده
از این جهان آقا فقط نیرنگ مانده
شوق ظهورت نیست در راس دعاها
اما به ظاهر ندبه ها پر رنگ مانده
نگاهم کن! نمی خواهم به حالِ زار برگردم
به آن ایام ِ نفْس-آلودۂ تبدار برگردم
رسیدم سربه زیر آقا مریض احوالم و لطفا
مداوایم کن و راضی نشو بیمار برگردم
تقوا کمیتش بی حضورت لنگ مانده
از این جهان آقا فقط نیرنگ مانده
شوق ظهورت نیست در راس دعاها
اما به ظاهر ندبه ها پر رنگ مانده
آنقدر که حیله دیده ام آقا جان
از غیر تو دل بریده ام آقا جان
با تو همه عاقبت بخیرند حسین
با تو به جنان رسیده ام آقا جان
همیشه سر به هم آریم در لوای شما
سفر به خیر کجا رفته ای فدای شما
چگونه گم شده ای پیش چشمهای همه
کدام راه نهاده است سر به پای شما