از تمام زندگی دار و ندارم شد حسین
عزت و فخر همه ایل و تبارم شد حسین
باغ آفت خورده از باد خزان بودم , نسیم
آمد از سمت خدا باغ و بهارم شد حسین
از تمام زندگی دار و ندارم شد حسین
عزت و فخر همه ایل و تبارم شد حسین
باغ آفت خورده از باد خزان بودم , نسیم
آمد از سمت خدا باغ و بهارم شد حسین
ما یا کم عاشقیم , وَ یا عاشق کمیم
یا دَرهمیم , یا که به دنبال دِرهمیم
ما از تو دائما طلب وصل میکنیم
غافل از اینکه در همه اوقات باهمیم
بنای نوکری ام بی دلیل,محکم نیست
که در طراز شما سروری در عالم نیست
به قدر تو که خدا گفته است(اَنَا دِیَتُک)
به پیشــگاه الهـی کسی مُکـرّم نیست
اگر دست تو باشد موی من از شانه اش راضی ست
و چون از شانه اش راضی ست,از هم شانه اش راضی ست
به هیأت ها نمی فهمیم دوری از حرم را, چون
به وقت مست بودن آدم از میخانه اش راضی ست
دلبر شب ماه باشد , دلربای من حسین
گر عقیق حُسن یوسف شد , بُوَد معدن حسین
بی نیاز از باغ جنت بی خیال از دوزخم
گر به روز حشر بردارد قدم با من حسین
زائری دیدم که دارد چشمِ تر میآورد
یک نفر هم نذر پاهای تو سر میآورد
کفتری دیدم که از بالابلندِ گنبدت
نذر چوبِ جاروی صحن تو پر میآورد
عشقت غبار از دل غمبار می کشد
عکس تورا به آینه یِ تار می کشد
ناله اگر بلند شود از سَر ِ جگر
حتماً طبیب را سویِ بیمار می کشد
با سلامی میشوم همکاروان زائران
در به رویم باز کن ای میزبان زائران
سفرهات را پهن کن ای سفرهدار کربلا
خرج کن سهمیهای از آب و نان زائران
سائلی بیچاره ام در بین راه افتاده ام
بی کس و تنها شدم بی سرپناه افتاده ام
باید امشب گریه ی سیری کنم بر حال خود
بی حیایی کرده ام در قعر چاه افتاده ام
با شما حال خراب دل ما خوب تر است
وسط خیمه ی تو حال و هوا خوب تر است
نیمه شب ها وسط نافله, گریانم کن
سینه زن که بشود اهل بکا خوب تر است
خرم دلی که واله و حیران کربلاست
احسن به کافری که مسلمان کربلاست
“زٰارَالْحُسَین زٰارَ خدا فُوق عَرْشِهٖ” (عرشه ای)
یک گوشه از جلالت مهمان کربلاست
خاک من از تربت اعلاست , مال کربلا
دور , از اربابم و غرق ملال کربلا
ذکر تسبیحاتِ بعد از هر نمازم این شده
“ربنا صَلّ علیٰ ارباب و آل کربلا”