شعر محرم 1400، مرثیه 1400، شعر روضه

حضرت غریب

ای حضرت غریب من ای آشنای من
ای کعبه معظمه ی کربلای من

زانو بگیر تا به زمین نازلم کنی
رحلی گذار تا برسد آیه های من

ای زمینِ کربلا

دست بر خاکت زدم جانِ مرا آتش زدی
با غمت لبهایِ خندانِ مرا آتش زدی

ای زمینِ کربلا..آرام تر من زینبم…
با همین حسّ ات تو دستانِ مرا آتش زدی

إنّا إلیه راجعون

ذکر لبت در هر قدم؛ «إنّا إلیه راجعون»
ورد زبانت دم به دم «إنّا إلیه راجعون»

از کوفیانِ کینه ای بسیار داری خاطره
از فتنۂ اهل ستم، «إنّا إلیه راجعون»

اعوذ باالله من الکرب والبلا

غصه گرفته تمام پیکر من را
این زمین کجاست حسین آمدم اینجا
می دهد اینجا چه قدَر بوی آشنا

اعوذ باالله من الکرب والبلا

ای عزیزِ فاطمه

یک نظر کن حال و روزمضطرم در این دیار
ای عزیزِ فاطمه..دیده ترم در این دیار

با ورودت..حزن و اندوهی دو چندان آمده
از غمت آقا گریبان می درم در این دیار

ای زمینِ کربلا

دست بر خاکت زدم جانِ مرا آتش زدی
با غمت لبهایِ خندانِ مرا آتش زدی

ای زمینِ کربلا..آرام تر من زینبم…
با همین حسّ ات تو دستانِ مرا آتش زدی

چِشمه ی زمزم

ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
در چَشم ها دو چِشمه ی زمزم گذاشتیم

قطعاً دعای فاطمه پشت و پناه ماست
وقتی دم حسینیه پرچم گذاشتیم

باران رحمت

در چشم ها باران رحمت را نگیر از ما
این سجده های روی تربت را نگیر از ما

هر چند ما کفران نعمت کرده ایم اما
این سفره ی پر خیر و برکت را نگیر از ما

هَل مِن مُعین

زهرا کنار درب حسینیه دم گرفت
هَل مِن مُعین… دوباره جهان رنگ غم گرفت

هیئت حریم توست که ما زائر توییم
خوشبخت شد کسی که شفا از حرم گرفت

قلوب من والاه

جان فدای عزای محترمش
چه شکوهیست در بساط غمش

قبره فی قلوب من والاه
آمدی روضه، آمدی حرمش

زمین کرب و بلا

کدام خاک شبیه زمین کرب و بلاست؟
کدام روزِ دگر مثل روز عاشوراست؟

در این زمانه ی درد آفرینِ غم پرور
کدام خاک به جز تربت حسین شفاست؟

دکمه بازگشت به بالا