شعر وروديه كربلا

اعوذ باالله من الکرب والبلا

غصه گرفته تمام پیکر من را
این زمین کجاست حسین آمدم اینجا
می دهد اینجا چه قدَر بوی آشنا

اعوذ باالله من الکرب والبلا

کاش بدانی چه قدَر مضطرم حسین
خیمه در اینجا مزنی دلبرم حسین
کرده سفارش چه قدَر مادرم، حسین

اعوذ باالله من الکرب و البلا

خسته نکن بهر خیمه بازوی خود را
تاب نده بیش از این دو ابروی خود را
یا که نده دست باد ،گیسوی خود را

اعوذ و باالله من الکرب و البلا

شام سیاهش فراق قافله دارد
دشت پر از خار و زخمِ آبله دارد
خولی و شمر و سنان و حرمله دارد

اعوذ و باالله من الکرب والبلا

فکر خودم نه فکر دخترت هستم
فکر تو بعداز علیِّ اکبرت هستم
فکر تو و قتلگاه و حنجرت هستم

اعوذ باالله من الکرب والبلا

فکر گل هستم ولی به فکر گلابند
فکر ربابم به فکر بستن آبند
فکر تو هستم به فکر بزم شرابند

اعوذ باالله من الکرب والبلا

خوب نگاه کن به قد و قامت عباس
خوب نگاه کن به شور و اینهمه احساس
می رسد از علقمه شمیم گل یاس

اعوذ بااله من الکرب والبلا

می کُشدم ماجرای پیکر و گودال
دیدن شمشیر شمر و حنجر و گودال
می کُشدم غارت انگشتر و گودال

اعوذ باالله من الکرب والبلا
مهدی شریف زاده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا