شعر محرم

روز ازل

روزازل به دست تو چشمم خریده شد

اصلابرای خون تو اشک افریده شد

بادست مادر تان برای تمام ما

پیراهنعزای محرم بریده شد

سوارِ گمشده

سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی

چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی

که گفته کشتی نوحی, تو مهربان تر از اویی

که حرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی

دکمه بازگشت به بالا