شعر مدح امام حسین

چه حسینی

دل به طوفان زدم, بدون حساب
باده پنهان زدم, بدون حساب
بی حساب و کتاب بخشیدم
به خلایق ثواب بخشیدم

رفیق

او که مثل من هزاران دربه در دارد, رفیق!

این محال است از یکی مان چشم بر دارد,رفیق!

آن زمانی که درون روضه می آئیم ما

شخص او بر تک تک ماها نظر دارد رفیق 

عجم زاده

ما نوکرت هستیم دیارت,قرن ماست..
ما بلبل صحنیم که بامت چمن ماست
هرشب؛ همه محتاجِ همین در زدن هستیم
سینه زدنِ ما همه اش در زدنِ ماست

جانم حسین

گرفتار و زار و ذلیلم حسین

دخیلم دخیلم دخیلم حسین

زمین خورده تو به افلاک رفت

که بالاتر از جبراییلم حسین

بی قراران توآقا

بی قراران توآقا زیر پرچم زنده اند

آری آری سینه زنها فصل ماتم زنده اند

در حقیقت تو به آنها زندگی بخشیده ای

آن نفس هایی که از عیسی بن مریم زنده اند

از عاقلان دیوانه می سازد

چنان شمعی که از اطرافیان پروانه می سازد

حسین بن علی (ع) از عاقلان دیوانه می سازد

حریمش جای عرش و فرش را با هم عوض کرده ست

که جبریل امین در بارگاهش لانه می سازد

شاه حسین

زیر دینیم به زیر علم شاه حسین

ای به قربان عطا و کرم شاه حسین

دم چایی شما از دم سینه زنهاست

کس ندیدست دمی مثل دم شاه حسین

قبله نمای ما

اصلا حسین جنس غمش مثل کیمیاست 

ارباب ما حسابش از همه عالمی جداست

 فهمیدم از حسین و منی پیغمبرم که او 

آرام جان نه بلکه حسین جان مصطفاست 

به پای بیرق روضه

به پای بیرق روضه اگر که سینه زنم

غلام درگه ارباب و شاه بی کفنم

 ز روضه روزی خود را همیشه می گیرم

به اشک و آه و به گریه همین نفس زدنم

اربعین حرم باشم

دلم همینکه مرا سوی موی یار کشید

سر ِ مرا سر ِ عاشق شدن به دار کشید

خودم نیامده ام محضرش , خودش آورد

مرا به پیش ِ خودش جذبه ی نگار کشید

ســر را بـه پـای تـو

ســر را بـه پـای تـو سپـردن افـتـخـار اسـت

هر کس که اربابش تو باشی رستگار است

یـا لـیـتـنـا کـنـا مـعـک ورد زبـانـــــــــــــــــم

جـمــع فـدائـیـان راهـت بـیـشـمـار اســــت

خدمت به نوکران

خدمت به نوکران تو برتر ز شاهی است

باید برای نوکر تو سر نثار کرد

رضا فراهانی

 

دکمه بازگشت به بالا