شعر مدح امام حسین

جنه الحسین

مجنون شدم که لیلی لیلای من شوی

مهمان شبی به خیمۀ صحرای من شوی

در قاب اشکها بنوشتم ((حسین,عشق))

زیباترین نگار دل آرای من شوی

می بینمت

میرسد روزی که بی چون و چرا می بینمت

میرسد روزی که ای شاه وفا می بینمت

عامل وصل من و تو ذوق بارانی بود

میرسد روزی که با حال بکا می بینمت

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا شود که روزی ما کربلا کنند

ما را که بین روضه به آتش کشیده اند

فردای حشر وارد دوزخ چرا کنند ؟

شورحسینی

تا زنده ایم شور حسینی شعار ماست

این سبک زندگی سند افتخار ماست

ما انتخاب مادر قامت خمیده ایم

فردا بهشت فاطمه در انتظار ماست

امیری حسین ونعم الامیر

گرفته بوی تو را پیکرم تمام تنم

دوچشم و سینه ی من, هر دو دست سینه زنم

برای روضه ی تو زندگی کنم آقا

دلیل زندگی ام, بودنم, نفس زدنم

محرم

مــاه مــحــرم آمـد و وقـت غـم و عزا شده

صحن و سرای دل پر از نسیم کربلا شده

تمام شـهر می شود مـرثیه خوان ماتمت

دوباره روضه های غـم به لطف تو بپا شده

حمدلله

حمدلله صاحب قلبی پریشانم حسین

باز هم بر سفرۀ عشق تو مهمانم حسین

همنوا با خواهرت, تسکین قلب مادرت

هر تپش قلبم نوا دارد حسین جانم حسین

پیراهن سیاه تو

پیراهن سیاه تو من نمیدم به عالمی

دلم میخواد بیام آقا به کربلا محرمی

تا نبینم کربلا تو دل منم خونه حسین

حک شده روی قلب من, أنا مجنون الحسین

از ماجرای تو

از ماجرای تو دلمان آب می شود

قلب زمینو قلب زمان آب می شود

از آتشی که روضه تو می کند به پا

همواره قلب پیر وجوان آب می شود

ندارم هرگز

جز گل روی تو دلدار ندارم هرگز

و به غیر از تو کسی یار ندارم هر گز

تا به پایغم تو چشمه چشمم جاری است

ترسی از آتش و از نار ندارم هرگز

چشم آلوده کجا

چشم آلوده کجا, دیدن دلدار کجا

دل سرگشته کجا و صفا رخ یار کجا

قصۀ عشق من و زلف تو دیدن دارد

نرگس مست کجا همدمی خار کجا

رفت و تماشای

رفت و تماشای قفایش را به من داد

آن گریه های پشت پایش را به من داد

با گریه خاکستر شدن را یاد دادم

دیروز که پروانه جایش را به من داد

دکمه بازگشت به بالا