شعر مدح امیرالمومنین ع

مدح امیرالمومنین ع

مستیِ من امشب شده چندین برابر
چون روی لب دارم مداوم نام حیدر

جایی بنا باشد اگر شعری بخوانیم
مدح امیرالمومنین باشد چه بهتر

آیه رسیده

در گفتگوی دوست گشودم کتاب را
توصیف میکنم شه عالی جناب را

جای ترنج, دست قلم میکنیم ما
یک لحظه از رخش چو برآرد نقاب را

نادعلی

از ساقی الست شراب کهن خرید
یوسف برای وصل,نجف پیرهن خرید
از شوق وصل کوی تو باید کفن خرید
سجاده را فروخت,جنون را به تن خرید

ذوالفقار

چه جانماز پی اعتکاف بردارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بردارد

علی حقیقت روز است و هیچ جایز نیست
که در مقابل شب انعطاف بردارد

فاتح عرش الهی

هُوالاول علی بود و هُوالآخر علی بوده
همیشه اولین و آخرین سنگر علی بوده

خودش را در درون کعبه آورده به این دنیا
که هم مولود علی بوده ست و هم مادر علی بوده

امامِ مُتقَین

به نامِ تو نوشته شد تمامِ سرنوشتِ من
حَک شده یاعلی علی به رویِ خِشت خِشتِ من
تَرنُـّمِ دمِ علی نـِقابِ رویِ زشتِ من
قَسیم نار وجَنـَّتی بهشتِ من بهشتِ من

امیرُالحق

امیرُالحق, امیرُالعشق, امیرُالمومنینی تو
خدایی یا بشر؟ حیدر! نه آنی تو, نه اینی تو

تو را خواندند بی‌همتا و رقصیدند در آتش
علی! تقصیر اینان چیست؟ وقتی این‌چنینی تو

الْیومَ اَکْمَلْت

همی گویم و گفته‌ام بارها
بوَد کیشِ من مهر دلدارها

پرستش به مستی است در کیش مهر
بُرونند زین جرعه هشیارها

سلام ساقی کوثر

خمار جام غدیرم شراب می خواهم
طهوری از نفس بوتراب می خواهم
جوانه ای شده ام, آفتاب می خواهم
سلام می دهم آقا جواب می خواهم

حب علی

تنها اسدالله به خیبر شده فائق
مبهوت شدند آن دو فراریِ منافق
از واهمه گشتند به هر سو متفرق
جا داشت همان لحظه که طاغوت کند دِق

کیست

کیست که در مدحش از , شعر کمر بشکند
کیست که جبریلِ عشق آمده پَر بشکند
کیست که بازار او بزم شکر بشکند
لحظه‌ی تحویل اوست دور قمر بشکند
هیج تعجب مکن کعبه اگر بشکند
آمده خاک نجف قیمتِ زر بشکند

الی الابد

بوی گلاب از در و دیوار بگذرد

حیدر اگر که از سر بازار بگذرد

امید وصل حضرت حیدر سبب شده ست
روزی میثم از قِبَل دار بگذرد

دکمه بازگشت به بالا