باز این دل آواره ی شیدا و حسن
یک نوکر بیچاره ی رسوا و حسن
شکی نبود که همزمان خلق شدند
هر سه لغت کریم و آقا و حسن
باز این دل آواره ی شیدا و حسن
یک نوکر بیچاره ی رسوا و حسن
شکی نبود که همزمان خلق شدند
هر سه لغت کریم و آقا و حسن
اهل بهشت و در وسط حوض کوثریم
چون ما فقط گدای گدایان حیدریم
ما خود به خود فقط به خدا وصل می شویم
چون ما دخیل چادر زهرای اطهریم
گرفتار و زار و ذلیلم حسین
دخیلم دخیلم دخیلم حسین
زمین خورده تو به افلاک رفت
که بالاتر از جبراییلم حسین
بی قراران توآقا زیر پرچم زنده اند
آری آری سینه زنها فصل ماتم زنده اند
در حقیقت تو به آنها زندگی بخشیده ای
آن نفس هایی که از عیسی بن مریم زنده اند
چنان شمعی که از اطرافیان پروانه می سازد
حسین بن علی (ع) از عاقلان دیوانه می سازد
حریمش جای عرش و فرش را با هم عوض کرده ست
که جبریل امین در بارگاهش لانه می سازد
درملک عشق یوسف کنعان زینبی
شمس الشموس و بدر درخشان زینبی
وقت اذان عشق نمازش به کربلاست
ای روح کعبه قبله ی ایمان زینبی
امّ المصائبی , نه , تو امّ العجائبی
الحق که تو ملیکه ی مشرق , وَ مغربی
محشر به دست پاک حسین است دست تو
چون بر گناه کل خلایق تو حاجبی
تا زمین قدم برداشت آسمان نوشت علی
آسمان که بر پا شد کهکشان نوشت علی
کهکشان که برپا شد یک جهان نوشت علی
این جهان که معنا شد بیکران نوشت علی
همانکه خلق نموده تو را برای خودش
غزل سروده بدین وصف در رسای خودش
چه شاهکار عجیبی, چه آفریده مگر
که بوسه می زند او خود به دستهایخودش
ز مقام یا صنم پر می کشد تا یاصمد
بت پرستی که ز بوی عشق می گیردمدد
مسلم و کافر ندارد نام مولایم علی
مثل اکسیری نهفته در دل هر خوب وبد
تاج سرت را جبرئیل آورد و خم شد
فرصت برای انتخابت مغتنم شد
ای پادشاه مهربان کشور عشق
با تو عدالت آمد و ثابت قدم شد
اوزان غزل که مست مستم کرده
یک شاعر خوب و چیره دستم کرده
گویم همه جا خدا پرستم اما
ایوان نجف علی پرستم کرده