شعر مدح اهل بیت

علی ای آنکه به عالم، همه جا قبله نمائی
تو نمایی ز خدایی، که خدا را بنمایی

نه فقط قبله نمائی که تو خود کعبه عشقی
تو که خود قبله ی جانی ز چه از کعبه در آیی

حکم عشق

به حکم عشق شدم دستبوس سلطانی..
که انبیا به درش میروند دربانی

گلیم کهنه این خانه را نخواهم داد
به زرق و برق دوصد قالی سلیمانی

ابوتراب

هر کس بر آستان تو سر بر زمین شود
در چشم آسمان و زمین برترین شود

وقتی ابوتراب تویی ، خاکِ پای تو
برتر ز‌ لوح و کرسی و عرشِ برین شود

یا علی مددی

باز شد از جگر سوخته راهی به نجف
طالبم طالب یک عمر نگاهی به نجف

شده مابین دوجا قبله نما سرگردان
گاه بر کعبه کنم سجده و گاهی به نجف

حُسنِ زیبای حَسَن

هر کسی وقت گرفتاری سراغش را گرفت
روزی سالانه ی دیگِ اجاقش را گرفت

رو به رو شد هرکسی با حُسنِ زیبای حَسَن
او وفاقش داد و از قلبش نفاقش را گرفت

کریم اهل بیت

هر که خوانش بیش، مهمانش، گدایش بیشتر
هر کسی خیل گدایش بیش، جایش بیشتر

کلّ فرزندان زهرا سفره‌دارند و کریم
بینِ اولادِ کریمش؛ مجتبایش بیشتر

یا حسن مجتبی(ع)

کریما دستگیرا فاتحا شاها جوانمردا!
بزرگا یکه تازا بی همانندا یلا فردا!

چه کس مثل تو صفین و جمل را زیر و رو کرده‌است!؟
الا شیر علی فرزند زهرا بی‌هماوردا!

یا علی مددی

نیاز نیست که جسم مرا تکان بدهند
به نام تو نه به من، که به قبر جان بدهند

به یادگیری ِ پرواز زیر ایوانت
به جبرئیل بگو چند آسمان بدهند؟

وجهُ الَّه

مانده قلم در اولِ اِملا ، سرِ علی
قصه کشیده شد به درازا، سرِ علی
وجهُ الَّه است، خصمِ علی دشمنِ خداست
بوده دلیلِ اینهمه دعوا سرِ علی

یا حیدر کرار(ع)

کسی که از تو بگوید سر خمار ندارد
دلی برای گرو بازیِ قمار ندارد

به پای بند ندارد و پایبند نشسته
چرا که شبهه به لایمکن الفرار ندارد

سائل غمزده

از ازل مهر تو در سینه درخشید علی
گوش ما مدح کسی غیر تو نشنید علی

از هر انگشت تو دریای کرم می ریزد
کوه از برق نگاه تو بهم می ریزد

خاک رهش شویم

مایی که گشته ایم پریشانش این چنین
باید شویم خیره بر ایوانش این چنین

بیرون زده است خوشه ی انگور از ضریح
او رزق می دهد به فقیرانش این چنین

دکمه بازگشت به بالا