شعر مدح اهل بیت

یا زینب

دست خدا، دو دست علمدار زینب است
قلب سلیم، یکسره بیمار زینب است
شیعه تمام عمر گرفتار زینب است
عاشق شدن فقط و فقط کار زینب است
هر کس حسین گفت، بدهکار زینب است

دختر آسمانی بوتراب

شمس حجاب کبریا زینب است
تجلی شرم و حیا زینب است
روح مناجات و دعا زینب است
شان نزول انما زینب است
فاطمه کرببلا زینب است

یا زینب

آبروی نوکران هم از نگاه زینب است
نور اگر داریم در دل از پگاه زینب است

پارکابش ، پاسبانش اکبر لیلاست و
حضرت عباس هم میر سپاه زینب است

یا زینب

دیگر از روی تنم شمشیرها را برندار
نیزه ها را ،تیغ ها را،تیر ها را بر ندار

ریشه هاشان در دلی خون است میدانی خودت
از ستاره زخمم افزون است میدانی خودت

یا زینب

خاتون جهان امیر مذهب، زینب
صاحب علم و صاحب منصب، زینب

گفتند شفیقه الحسن بود آرى
از عشق حسین خود لبالب، زینب

ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر

کیست این معنی اشراق ازل
کیست این لطف خدا عزوجل

کیست این صوم و صلوه و صلوات
کیست این حی علی خیر العمل

یا حیدر کرار

دستی که نبی گرفته بر بالا دست
یک عمر به او سپرده دل حالا دست

تنها نه ابوتراب ، میدانم او
دارد به طلوع مهر و بر دریا دست

یا علی

دلم مشغول او بود و سرم را مشغله میداد
به دورش گشته ایم هروقت اذن هروله میداد

مُعَطَّل که نمیماند کسی بر درب این خانه
به او تا رو زدیم روزیِّ ما با حوصله میداد

علی ولی الله

تویی که ساغر چشمت رقیب می طلبد
سرودن از نفست عطر سیب می طلبد
مسیح آمده از تو صلیب می طلبد
بده سبو بده باده عجیب می طلبد

ما گدای تو ایم

ای حبیبِ مجیب تر ز پدر
رحمتِ مهربان تر از مادر

ما گدای تو ایم از اول
ما گدای تو ایم تا آخر

با تو عشق آغاز گردد

در غدیر آمد نِدا، قُل یا نَبی
لا اَمیــرَ المُومِنین إلّا عَلی

عرشیان گویند با صوت جَلی
لا اَمــــیرَ المُـومِــنیــن إلّا عَلی

یا امیرالمؤمنین

منّتِ یک عمر پای تو گدایی می کِشم
نامِ زیبای تو را با دلربایی می کِشم
یا امیرالمؤمنین بدجور وابسته شدم
گوشه ای افتاده ام من بینوایی می کِشم

دکمه بازگشت به بالا