محضر نور است هرجا دیده ی تر حاضر است
گریه؛ خورشیدی است که از شب فراتر..،حاضر است
اشکِ ما مهریهی زهراست..،مهر مادریست
ظرفِ چشم ما کنار حوض کوثر حاضر است
محضر نور است هرجا دیده ی تر حاضر است
گریه؛ خورشیدی است که از شب فراتر..،حاضر است
اشکِ ما مهریهی زهراست..،مهر مادریست
ظرفِ چشم ما کنار حوض کوثر حاضر است
صدای به هم خوردن بال و پر بود
گمانم که جبریل آن دور و بر بود
نگاهش به در بود مهمان بیاید
صدای در آمد ، علی پشت در بود
مثل تورا چرخ روزگار ندارد
چرخ زمین بی شما مدار ندارد
قدر تو مجهول مانده علتش این است
لیله قدر شما نهار ندارد
تا که تسلیمیم ، تسلیـمِ رضای فاطمه
راضی از اعمال ما باشـد خُدای فاطمه
شاه بانوی دوعالم اوست از این رو خُدا
آفریده شـاه مـردان را برای فاطمه
تا نگاهی به ما کند زهرا
مستمند عطاش میمانیم
سائلش بوده ایم از ازل و
نوکربچه هاش می مانیم
مادرم فاطمـه مظلوم ترین در دنیـاست
بخـدا واژه مـادر همه جا بی همتـاست
بس که او ازهمه چیزو همه کس دلبـرده
زین سبب گفت نبی, فاطمه قلب طاهاست
در روز سخت یار علی بود فاطمه
پیوسته در کنار علی بود فاطمه
دشمن شعار زشت به لب داشت, در عوض
زیباترین شعار علی بود فاطمه
از اشک های چشم تو زمزم درست شد
از ناله های نیمه شبت غم درست شد
با یاری ملائکه در هیئت خدا
از چادر سیاه تو پرچم درست شد
در این مسیر هر که هوادار می شود
ازشیعیان حیدر کرار می شود
هر کس گدای فاطمه شد عاقبت به خیر
هر کس نشد, به پیش همه خار می شود