شعر مدح حضرت زینب

جبل الصبر

اقتدار از شکوه او جاری
عظمت از ابهتش لبریز
می شود در برابر حلمش
اقیانوس ، قطره ای ناچیز

شجاعت

چه کسی مثل تو انقدر اُبهّت دارد!؟
با خدایت چه کسی این همه اُلفت دارد!؟
خون ما پایت اگر ریخت، حکایت دارد
سر شکستن ز غم عشق تو لذت دارد

عشق حسین

حسین بود و تو بودی، تو خواهری كردی
حسین فاطمه را گرم، یاوری كردی

غریب تا كه نمانَد حسین بی عباس
به جای خواهری آن‌جا، برادری كردی

باب رحمت

سلام سوره ی صبر سلاله ی سادات
سلام ای حرمت باب رحمت و حاجات
تبرک است خاکی که خورده بر کف پات
به شانت اسیه، ام المسیح و هاجر مات

کرم زینب

هر که به هر جا رسد از کرم زینب است
بوی خوش کربلا از حرم زینب است

طیّ زمان ها نرفت یک اثر از پرچمش
ملک سلیمان که نیست ، این علم زینب است

و ما ادراک ما زینب

هرچه دارند سینه زنها از دعای زینب است
هرچه می بارند قطعا از عطای زینب است

هیئت و بزم و عزا و روضه و هرچه که هست
کلهم از برکت آه و نوای زینب است

حدیث عشق

با حدیث عشق غوغا می کنم

عشق را با عشق معنا می کنم

صحبت از عشق است ونام زینب است

عشق معنای تمام زینب است

درملک عشق

درملک عشق یوسف کنعان زینبی

شمس الشموس و بدر درخشان زینبی

وقت اذان عشق نمازش به کربلاست

ای روح کعبه قبله ی ایمان زینبی

امّ العجائبی

امّ المصائبی , نه , تو  امّ العجائبی

الحق که تو ملیکه ی مشرق , وَ مغربی

محشر به دست پاک حسین است دست تو

چون بر گناه کل خلایق تو حاجبی

به مرادم نرسم

می ترسم از اینکه به مرادم نرسم

با اینکه شده بزم فراهم,نرسم

امروز که”باب الشهدا” باز شده

بگذاربمیرم, به محرم نرسم

فرق میکند

امسال شیوه ی سخنم فرق میکند

 بایاحسین حسین دهنم فرق میکند

هرچند از زمین و زمان طرد گشته ام

 در روضه ی عزای حسین مرد گشته ام

بی قرار زینب است

ای خوشا بر آن دلی که بی قرار زینب است

روز و شب مویه کنان حیران کار زینب است

اشک او در گران است و پر طاوس نیز

هر کسی لایق مگر بر اشک زار زینب است

دکمه بازگشت به بالا