شعر مدح حضرت علی اکبر

تماشای پیمبر

مثل صدفی پوچ به گوهر نرسیده
آن دل که به مهر علی اکبر نرسیده

در خواهشت ای سائل درمانده چه خیری ست
وقتی که به پابوسی این در نرسیده

هوای شوق

قدر قدرت قدر شوکت به شیدایی جهان آرا
پیمبر خو پیمبر رو علی سیرت علی سیما

قضادستش که پابستش نفس هاهست درحبسش
نشد از ماه تعریفی بجز سیمای این لیلا

ابن الحسین

 ای خوش قد و بالای بابا ماه لیلا
چشم امید و روشنی راه لیلا
از تو که مولودی منزه تر نباشد
طفل عزیز و نوگل دلخواه لیلا

اشبه النّاسی

حیدری تو یا حسینی یا که نه پیغمبری
مرتضایی مصطفایی یا که نوری دیگری
جلوه ی عباس داری از همه دل می بری
بر قد و بالای تو الله اکبر ؛ اکبری

تاج اصحاب

دل حرم می شود سحرگاهی
که شود صحن دیده تر گاهی

قطر؟ آب در مرور زمان
می کند در حجر اثر گاهی

رحمةٌ للعالمینی

عشقت میان سینۀ من پا گرفته
شکر خدا که چشم تو ما را گرفته

دریاب دل‌ها را تو با گوشه‌نگاهی
حالا که کار عاشقی بالا گرفته

مثل حیدر آمد

به میدان مثل حیدر آمد و طوفان به راه انداخت
یکی بود و عجب ترسی به جان یک سپاه انداخت!

به خود لرزید لشکر, یک قدم حتی عقب تر رفت
به خیل جمعیت وقتی که چرخید و نگاه انداخت

شعر مدح و ولادت حضرت علی اکبر (ع)

عشقت میان سینه‌ی من پا گرفته
شکر خدا که چشم تو ما را گرفته

دریاب دل‌ها را تو با گوشه‌نگاهی
حالا که کار عاشقی بالا گرفته

شعر مدح و ولادت حضرت علی اکبر (ع)

گرچه دارد بی عدد زیبا اثر نقاش تو
از تو زیباتر کجا دارد دگر نقاش تو ؟
کرده با نقش تو خود را جلوه گر نقاش تو
با رخت , بر رخ کشیده صد هنر نقاش تو
بس نمک خرج تو کرده با شکر نقاش تو
عاشقت باشد ز هر کس بیشتر نقاش تو

شعر مناجات_حضرت علی اکبر(ع)

آنانکه عابدند به وقت اذان خوشند
آنانکه زاهدند به یک تکه نان خوشند

از هر دو تا نگار یکی ناز می‌کند
عشاق روزگار یکی در میان خوشند

دکمه بازگشت به بالا