شعر مذهبی

یا حضرت عشق

شعرم به پیچ زلف تو باز احتیاط کرد

باید به راه حادثه ساز احتیاط کرد

ترسیدم از مقام تو گویم کشد به کفر

این شد که طبع قافیه ساز احتیاط کرد

گفتم…

گفتم که بی قرار تو باشم ولی نشد

تنها در انتظار تو باشم ولی نشد

گفتم به دل که جلب رضایت کند نکرد

گفتم که جان نثار تو باشم ولی نشد

باشد باشد

خواهی که لبم پر آه باشد باشد

چشمم به در و به راه باشد باشد

خواهی اگر ای عزیز زهرا این دل

در حسرت یک نگاه باشد باشد

 سید مجتبی شجاع

 

تا نوکر توام لقبم نام آدم است

دنیا بدون روضه آقا جهنم است

یعنی بهار نوکری ما محرم است

شکر خدا که خرج عزای تو می شوم

روضه به کار و زندگی ما مقدم است

ای زاهد بدان

فقط آویزه ی گوشم همین مطلب بود

مهر تایید بهشت امضای یا زینب بود

بعد هیئت تاسحر بیدارم ای زاهد بدان

شب نشینی با حسین مثل نماز شب بود

 محسن داداشی

 

دم از عذاب مزن

دم از عذاب مزن به صبح محشر کبری

همین نیامدن کربلایمان کافیست

شاعر؟؟؟

 

مهر حسین

یارب دلم از غم حسین محزون کن

درسینه ی ما محبتش افزون کن

جز مهر حسین هر آنچه باشد به دلم

خون ساز و ز راه دیده ام بیرون کن

شاعر؟؟

 

در شرب مدام

در شرب مدام , نغمه ی نوشانوش

از کرب و بلای او رسیده ست بر گوش

تا لذت سیراب شدن دریابی

از تشنگی حسین یک جرعه بنوش

 میلاد عرفان پور

 

یا حسین

تردید مکن که کربلا آغاز است

بر بام سپهر , مژده ی پرواز است

لبیّک بگو به “هَل ِمن …” عاشورا 

این پنجره تا ابد به دنیا باز است

 رضا اسماعیلی

 

دوباره تنگ غروب

دوباره تنگ غروب و…..خدا دلم تنگ است

برای دیدن روحم بیا ,دلم تنگ است

دوباره تنگ غروب و سکوت وتنهایی

شبیه داغ شفق ,بی صدا, دلم تنگ است

امشب دلم آشفته‌ی داغ جوانی‌ست

این روزها بوی قفس دارد زمانه

اندوه و غربت می وزد از هر کرانه 

این روزها دلتنگ دلتنگم شهیدان

کی می رود از خاطر من یاد یاران 

بغض غربت

هستم یتیم لیک پر از شور وعزتم

حُسن ختام و پرچم پایان نهضتم

بابا خوش آمدی که ببینی که شهر شام

افتاده در خروش ز غوغای غربتم 

دکمه بازگشت به بالا