شعر مذهبی

نور و کرم

زائر اگرچه خوب اگرچه‌ بد رسیده
خیر تو به زوار ، بیش از حد رسیده

به ماه و خورشیدی که دائم می درخشند
یک پرتو از انوار این گنبد رسیده

یا حَیّ و یا قَیّوم

سائل بجز اینجا مگر دارد کجا را؟
ممنون از اینکه راه دادی بی‌نوا را

دل‌خسته و دل‌مُرده‌ی بارِ گناهم
«یا حَیّ و یا قَیّوم» احیا کن گدا را

نوای عشق

جز نوای عشق هرگز نیست شوری در سرش
او که سرتا پا شده محو صفات دلبرش

شد مسلمانِ نگاه رحمه للعالمین
قبل از آنیکه بخواند آیه ای پیغمبرش

ذکر توبه

از خطا هر لحظه سنگین کرده بار خویش را
خرج دنیا میکنم دار و ندار خویش را
بسکه با توبه شکستن روزگارم سر شده
پیش حق از دست دادم اعتبار خویش را

لطف خدا

انس سجاده را اگر داری
قدر بشناس کوه زر داری

سمت نامحرمان نگاه نکن
گر به لطف خدا نظر داری

رحم کن

اشکهایم دوباره دانه دانه می‌افتد
مدتی کار من به تو شبانه می‌افتد

سالها فکر معصیت مرا زمینم زد
رحم کن بر کسی که عاجزانه می‌افتد

خدای غفار

آمده بنده ی گنهکاری
به سرای خدای غفاری

شب تاریک امدم پیشت..
باخودم گفته ام که بیداری!

بال و پری نیست

عیب این است دگر بال و پری نیست که نیست
سحر و نافله و چشم تری نیست که نیست
در من خسته پس از این همه سال ازادی
حال جز توبه شکستن هنری نیست که نیست

لذّت مناجات

اصلِ لذّت از مناجاتِ سحرهایم علیست
برترین مضمونِ احیا مدح مولایم علیست

بهترین سوگندِ پیغمبر به درگاه خدا
هر سحر، نامِ شَهَنشاهِ دو دنیایم علیست

بگو می بخشی

آمده عبد گنهکار، بگو می بخشی
با دلی زار و گرفتار، بگو می بخشی

چشم امید مرا تار نکن یا الله
باز هم حضرت غفار، بگو می بخشی

سفره دار

سفره دار ماه مهمانی تویی
رازق رزق دعا خوانی تویی
بانی چشمان بارانی تویی
با خبر از درد پنهانی تویی

آبرو داده اى

آبرو داده اى به من اما
آبروى تورا فقط بردم
دست من را گرفته اى عمرى
با گناهم ولى زمین خوردم

دکمه بازگشت به بالا