شعر مرثیه

عزت پایدار معصومه

آیه‌ی انتظار معصومه
عزت پایدار معصومه
مایه‌ی افتخار معصومه
همه جا سفره‌دار معصومه

کنارِ حضرتِ معصومه ما چه کم داریم

 

اگر چه درد … اگر چه هزار غم داریم
کنارِ حضرتِ معصومه ما چه کم داریم

کنارِ دخترِ باران و خواهرِ خورشید
بهشت حرفِ کمی هست تا حرم داریم

حضرتِ ذَالحجابِ وَ العِصمَه

این تجـلّیِ زینـبِ کـبراست
کوثرِ بی نظیرِ کشورِ ماست
سایه یِ لطفِ او رویِ سرِ ماست
حـرمِ او حـریمِ مادرِ ماست

از نفس گرچه خواهر افتاده

از نفس گرچه خواهر افتاده
باز یاد برادر افتاده

این همه راه آمده اما
وسط راه آخر افتاده

یا فاطمه المعصومه (س)

باز هم رو بر این در آوردم
بهر این آستان , سر آوردم

گفتم از پا فتاده ام , گفتند
رو بر این در بیاور آوردم

خواهری در قُم و از هجرِ برادر جان داد

 

هم غمِ اشک دو خواهر , دو برادر راکشت
هم فراق دو برادر که دوخواهر را کشت

هر دو تا داغِ بزرگیست برای زهرا
وای از غصّۀ اولاد که مادر را کشت

ملیکه قم

حیا به دست تو آموخت دلبری ها را
و آمدی که امامت کنی پری ها را

تویی که چادر شب را به ماه پوشاندی
گره زدی سر هر غنچه روسری ها را

گل روی سرت از سر هر بام رسیده

با اینکه به چشمت رخ دلدار ندیدی
بانو عوضش هم غم بسیار ندیدی

گل روی سرت از سر هر بام رسیده
گل روی سرت آمده و خار ندیدی

روضه رضوان

کارم ز گریه کردن پنهان گذشته است

دردمن از امیدِ به درمان گذشت است

درهم شکسته خاطرم از دوریت حسین

چون قایقی که از دل طوفان گذشته است

بابی انت و امی

گندم ری ثمنت شد, بابی انت و امی
غرق خون کل تنت شد, بابی انت وامی

تو نفس می زدی اما, بین دشمن چه جدالی
بر سر پیرهنت شد, بابی انت وامی

یا زهرا(س)

روزی که حُرمتِ حرم مصطفی شکست
در بینِ هجمه‌ها درِ بیت‌الولا شکست

کوچه شلوغ بود و ارازل به صف شدند
طوری به در زدند که از چند جا شکست

بر پای سفره ی تو نشستیم

پا از گلیم بیشتر انداخته گدا
وقتی به خاک پات سرانداخته گدا
اطراف صحن بال و پر انداخته گدا
گر سوی گنبدت نظر انداخته گدا

دکمه بازگشت به بالا