اگرچه با تو از غیر تو گفتم
خودمرا در دل دنیا نهفتم
ولیاز بابت اشکی که دارم
خودتکاری کن از چشمت نیفتم
اگرچه با تو از غیر تو گفتم
خودمرا در دل دنیا نهفتم
ولیاز بابت اشکی که دارم
خودتکاری کن از چشمت نیفتم
از دین به جایحلم, تفاخر گرفته ام
اوصافی از قبیلتحجّر گرفته ام
در منجلاب کبرو حسد گیر کرده ام
حس می کنم کهبوی تنفّر گرفته ام
طاعات ما اگر چه ز یاس و کسالت است
ما را فقط ز دوری و هجران ملالت است
بهره نمی برم ز مناجات نیمه شب
وای از عبادتی که سراسر کسالت است
امشبفقط برای خودم گریه میکنم
ازدست کارهای خودم گریه میکنم
صحبتبه مرگ و قبر و عذابش رسیده است
درمجلس عزای خودم گریه میکنم