شعر مناجات حضرت زهرا س

یا زهرا(س)

زهرا اگر به صورت کامل بیان شود

زیر و زبر تمام زمین و زمان شود

گرچه خودش به پای علی پیر شد ولی

یک جلوه اش بس است که عالم جوان شود

به درد بی دوایم

به درد بی دوایم تا ابد مرهم نمی بخشم
که عشقت را به کل ثروت عالم نمی بخشم
به تن پوشم اگر یک نخ بود از جامه ی لیلا
ردایم را به صدها شال ابریشم نمی بخشم

سلام حیدر تو بی جواب ماند

رویت عجیب مثل پدر باوقار بود
جبریل از وقار تو در احتضار بود
الحق وجود پاک تو در بیت مرتضی
زینت برای حیدر دلدل سوار بود

شده ام حیدری

آفـریدند مرا سـینه برایت بزنم
هر کجا نامِ تو آمد به لبم شد وطنم

عزت این است که در روضه یِ تو جان بدهم
دولت این است که از غصـه یِ تو جان بکَنم

من از ضریح زلف تو حاجت گرفته ام

 

 

شایسته است اگر تو سر حرف وا کنی
مثل قدیم, شوهر خود را صدا کنی

اینگونه که نمی شود ای باوفا عروس
در خانه ام برای وفاتت دعا کنی

ام ابیها

مادرم را دوست می‌دارم ؛ شما را بیشتر
پس عزیزی مثل جانم یا نه ؛ حتی بیشتر

در میان گرد و خاک راه تو گم می‌شوم
هر چه بانو می‌تکانی چادرت را بیشتر

مادرانه پا به روی چشم خشک من گذار

 

 

چادرت وقتی یهودی را مسلمان می کند
یک نگاهت عالمی را مثل سلمان می کند

نوکرانت جای خود آنها که صاحب منصبند
بلکه مور خانه ات کار سلیمان می کند

کوثرِ عشق

ای که تاجِ شرفی روی سر مادرها
ای که خاک قدم توست , تمام سرها

لحظه‌ی از تو نوشتن قلمم می‌لرزد …
لحظه‌ی گفتنِ از رتبه‌ی تو پیکرها

دکمه بازگشت به بالا