دل ما غرق غم توست اباعبدالله
معتکف در حرم توست اباعبدالله
این که از کودکی عاشق و دلداده شدم
همه اش از کرم توست ابا عبدالله
دل ما غرق غم توست اباعبدالله
معتکف در حرم توست اباعبدالله
این که از کودکی عاشق و دلداده شدم
همه اش از کرم توست ابا عبدالله
ای خسته از جماعتِ غرقِ ریا حسین
ای دل بُریده از همه ی رنگ ها حسین
بر قتلِ تو فقیهِ دروغین بداد رأی
ای کشته ی شیوخِ مقدس نما حسین
نیّت اگـر سـوختن به پای حسین است
طالب این اشک ها خُـدای حسین است
طبق روایت حُسین کُشته ی اشک است
اشکی اگر ریختم برای حسین است
قرار بود به پروانه ها امان بدهید
برای سوختن امشب کمی زمان بدهید
قرار بود که خاکستر مرا فوراً
به دست باد، همان پای شمعدان، بدهید
ای گریه بر تو مایه ی آرامشم حسین
نازتو را به جان ودلم می کشم حسین
با اشک روضه صبح من آغاز می شود
خیس است هرشب ازغم تو بالشم حسین
هرچه من کمتر ادای حق دلبر میکنم
بیشتر با مهربانی های او سر میکنم
اشک من مثل نماز پنج گانه میشود!
که در آن از معصیت خود را مطهر میکنم
من حسینی هستم و روضه ستون دین من
نوکری نوکرانت در جهان آیین من
تا غمت بر دل نشسته عیش می خواهم چه کار؟
شادی هر دو جهان دار دل غمگین من
نگاه و گوشه ی چشمی به این گدا کافیست
-تو را به جان رقیه٬همین مرا کافیست
خدا کند که نگاهی کنی٬زمین خوردم!
که بر به خاک غم افتاده ای نگا(ه)کافیست
در شب تو روشنایی اگر یافتی بگو
در غصه آشنایی اگر یافتی بگو
« در بزم ما اشاره کم از قیل و قال نیست »
از ما تو هوی و هایی اگر یاقتی بگو