شعر مناجات سیدالشهدا

نگاهم کن حسین(ع)

مانده ام تنها تر از تنها، نگاهم کن حسین(ع)
خسته ام! خسته از این دنیا، نگاهم کن حسین(ع)

دستهایم نذر چشمانت سخاوتمند بود
کو؟ کجا رفت آن دل دریا؟! نگاهم کن حسین(ع)

حب الحسین

در مقامی که به حب تو خدا پرداخته‌ست
شعر اگر مدح محبانت نباشد باخته‌ست

گرچه بین روضه ها این گریه ها ناقابل است
فاطمه از اشکهای عاشقان دُر ساخته‌ست

نشنيد كسي سوز صداي سخنم را
ديدند ولي لحظه ي پرپر شدنم را

مشغول دعا بودم و مشغول مناجات
بستند به سر نيزه سنان ها دهنم را

پای علم

از کودکی می خواستم پای علم باشم
پای علم ،بی تابِ شعرِ محتشم باشم

از کودکی می خواستم روزی بیاید که
با زائرانِ اربعینت هم قدم باشم

آه یا زینب(س)

همیشه داده به این ناتوان؛ توان! روضه
برای من برسان جایِ آب و نان، روضه

حسین(ع) گفتم و محض شلوغیِ محشر
سپرد دستِ دلم نامه امان؛ روضه

قرار عاشقی

پای قرار عاشقی ات سر گذاشتی
از هرچه بهتر است تو بهتر گذاشتی

می خواستی که دل ببری از گدای خود
این کار را به عهده ی اکبر گذاشتی

اشک چشم

با یا علی, خدا را با اشک چشم خواندم
با فاطمه دعا را با اشک چشم خواندم

وقت اذان مغرب, چشمم به سفره تا خورد
آیات هل اتی را با اشک چشم خواندم

شاه نگذاشت

ناز معشوق مرا هرکه اگر کم بکشد
میکشم ناز مگر ناز مرا هم بکشد

انچه سگ مى کشد از سنگ ملامت به گذر
مطمئنم نتواند بنى ادم بکشد

دست خالی میروم

در هوایت تا که باشم, پر به دردم میخورد
زیر پایت تا گذارم, سر به دردم میخورد

این جوانی خودم را خرج روضه میکنم
حتم دارم روضه ها آخر به دردم میخورد

دکمه بازگشت به بالا