شعر مناجات

یا مظهر العجائب

 

لمداده ام به تکیه گه لن ترانی ات

منسخت راحتم که ندارم نشانی ات

اولتو از پیاله ی هستی چشیده ای

مانیز میخوریم زجام دهانی ات

بساط نشأتین

 پرده ای کان در برابر داشتند

وقت آمد پرده را برداشتند

ساقی ای با ساغری چون آفتاب

آمد و عشق اندر آن ساغر شراب

شبیه کبوتر

آهی ز جنس آه پیمبر کشید و بعد

بر طاق عرش سوره کوثر کشید و بعد

در هیئتی که حضرت زهرا حضور داشت

با اشک یک بهشت کشید و بعد

دکمه بازگشت به بالا